ارسال سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام به کوفه ( خروج اهل بیت از کربلا)
میبرد شب روی دستانش سر خورشید را در فـلق جا میگذارد پیکـر خورشید را یک بیابان زخم در راهست و با خود میکشد روی خارستانی از غم دختر خورشید را کـاروان خـستهای بر شانههایش میبرد بـار سنـگـیـن قـیـام بـاور خـورشـیـد را سنگهای جهـل کوفه کی تحـمل میکند؟ روی بـام نی طلـوع دیگر خـورشید را حـلـقۀ زنجـیـرهـاشان هـم ندارد قـدرتی تا ببـنـدد دست اعجـاز آور خورشید را شام از یادش نخواهد بُرد حتی لحظهای تیغ رعدآسای لحن خـواهر خورشید را |